انشابیست



مقدمه:

ملت ایران همیشه با سرود ملی خود شناخته شده است. در واقع این سرود، نماد رسمی کشور است.

تنه انشا: سرود ملی همواره نمایانگر حماسه و غرور ملی است که افتخار هر فرد است. هر کشور سرود ملی خاص خود را دارد که بیانگر اوج عظمت ملیت و مردم کشورها است. سرود ملی ایران یا هر کشوری با تغییر حکومت عوض می شود همان طور که پرچم کشور تغییر می کند. سرود ملی ایران بیانگر جمهوری حکومتی مردمی در ایران است. این سرود از جان بازی شهدا حکایت گر است، کسانی که با جانشان از این سرزمین حمایت کردند. در بسیاری از مراسم های رسمی و پیروزی تیم ملی ایران در مسابقات جهانی اهنگ سرود ملی پخش می شود . افتخاراتی که تیم کشور در هر زمینه ورزشی کسب کردند باعث خوشحالی و نشاط هر ایرانی می شود. سرود ملی ایران دارای دو بخش دکلمه و موسیقی است. یادوار سرود ملی به زمان قاجار می رسد که نشانگر همپارچگی ملت ایران در سرود ملی است. قومیت های مختلفی با زبان های گوناگونی چون:کردی، ترکی، لری و .در ایران زندگی می کنند که همگی زیر پرچم ایران و با یک سرود ملی(سرود رسمی ایران)شناخته می شوند آن ها به این سرود می بالند. در گذشته سرود ملی ایران شناخته شده نبود و دلیل آن، نبودن تلوزیون یا رادیو بود. ولی اکنون این سرود در تمام مدارس کشور با شکوه تمام برگزار می شود و دختر و پسر زیر زبان ان را زمزمه می کنند.در دوران پس از انقلاب اسلامی ایران در سال۱۳۵۷، ابتدا سرود پاینده بادا ایران و سپس در شب سوم خرداد سال۱۳۷۱ سرود جمهوری اسلامی ایران (مهر خاوران) به عنوان سرود ملی به کر رفته است. شاعر این سرود ساعد باقری و آهنگ ساز آن حسن ریاحی است. سرود ملی همواره در رگ و پی آدمی پیوند دارد و مانند وطن با ارزش و مقدس است و باید پاس ان را داشت و با احترام و صدای بلند و پر افتخار آن را خواند.

نتیجه گیری: سرود ملی کشورها بیانگر افتخار و شکوه آن هاست. کشورها چه آمریکا یا انگلیس و یا ایران سرود مخصوص به خود دارند که به آن می بالند وبرای آن ها غرور ملی را تداعی می کند.


مقدمه:

پرندگان جزء حیوانات با ارزشی هستند که همواره نمود آن را می توان در زندگی مشاهده کرد. یکی از پرندگان با ارزش کلاغ است.

تنه انشا:

کلاغ پرنده ای است که همواره در فصل های سرد و گرم می توان پرواز زیبای او و قارقار او را در آسمان مشاهده کرد و شنید. کلاغ در اساطیر ایران و یونانی همواره پرنده ای مقدس بوده و به عنوان پیک خورشید شناخته می شده است و نمود مثبتی در جامعه باستانی ایران زمین داشته است.اما در زمان اکنون ما این معنای مثبت تغییر کرده است و معنای منفور و شوم یافته است. امروزه صدای قارقار کلام با معنای شگوم بد شناخته می شود که جلوه ی بسیار ناپسندی است. ای کاش تلاش کنیم با نگاهی بسیط تر و زیبا به پرندگان نگاه کنیم. درست است که کلاغ به رنگ سیاه است اما نشان از سرنوشت تیره نیست. کلاغ از دیگر پرندگان عمر طولانی تر دارد. آن ها در فصل پاییز بیشتر در آسمان ها دیده می شود. زیرا تحمل سرما را نسبت به دیگر پرندگانی چون گنجشگ و قناری و دارند. بیاییم تلاش کنیم کلاغ رابیشتر دوست داشته باشیم. کلاغ با نام غراب در ادبیات فارسی ما جلوه گر بوده است. این معنای شومی کلاغ در ادبیات نیز مشهود است. صدای قارقار کلاغ ها بیشتر در صبح ها می باشد. کلاغ ها جثه ای بزرگ تر از گنجشک ها دارند. جثه آن ها به اندازه مرغ خانگی است. آن ها منقاری بلند و قوی دارند که در خوردن غذاهای مختلف به آن ها کمک می کند. کلاغ ها بیشتر ات را می خورند. آن ها با قارقارشان با هم سخن می گویند. این پرندگان به صورت جمعی با هم هستند و لانه ی خود را در بالاترین شاخه های درختان می سازند.

نتیجه گیری: کلاغ ها پرندگانی سودمند و به نوبه ی خود زیبا هستند. قدر آن ها را بدانیم. حیوانات همواره در حال آسیب هستند و باید مواظب تک تک آن ها باشیم تا از آسیب و شکار در امان بمانند.


مقدمه:

مادر یکی از گران قدر ترین عشق ها است. بدون مادر نمی شود زندگی کرد. مادر ما را به وجود می آورد و با ما پیر می شود و یکی از دل انگیز ترین نغمه ها، لالایی مادر است.

تنه انشا: مادر برایم با ارزش ترین کلامی است که همواره تلاقی گر دردها و نگرانی است. مادر برایم چشمانی بی قرار است. مادر همیشه پشوانه ای است که در شادی و غم می توان به آن تکیه کرد. مادران سرزمین من هر کدام به زبانی سخن می گویند. زبان هایی چون:کردی، لری، ترکی و…. و لالایی های آن ها که بیانگر عشق آن ها به کودکانشان است به زبان شیرین محلی شان است. لالایی مادران در واقع اولین شعرهای نانوشته آن ها است که برای خواباندن فرزندانشان می گویند. آن ها با صدایی محزون و دلنشین که سرشاراز محبت مادری است لالایی هایی به زبان می آورند و فرزندانشان را سرشار از عشق و شور شیرین خواب می کنند. این سخن بسیار زیباست که گفته اند بهشت زیر پای مادران است. مادر یگانه موجودی است که عشق زیبا را به فرزندش می آموزد و او را با دنیای تازه ای آشنا می کند. لالایی های مادران سرزمین ام سرشار از مفاهیم با شکوهی چون مهر و محبت است. مادر زیباترین پیوند خانوادگی است که در باب آن صدها و هزاران سخن می توان گفت. مادر یا ننه یا مامان که والد طبیعی یا اجتماعی مونث است. واژه ننه که برابری می کند از ریشه هند و اروپاییnan به معنی مادر و پرستار است. مادر چه درون شکمش و چه بعد از تولد همواره مراقب ما است و همیشه با سخنان زیبایش به ما درس احساس و نیکی می دهد. مادر بعد از تولد کودک با شیر خود او را تغذیه می کند. معمولا شیر مادر تنها غذای نوزاد برای حداقل یک سال است. مادر علاوه بر سرزمین ایران در دیگر کشورها مقدس بود، چه در اساطیر و تاریخ کهن ما و چه حالا که همه جا پیشرفت کرده است. در طول سال روزی که تولد حضرت فاطمه است به عنوان روز زن و مادر شناخته شده است که نشانگر اهمّیت ن در جامعه است.

نتیجه گیری: همواره باید قدر مادران سرزمینمان را بدانیم. آن هایی که با تمام جانشان از فرزندانشان دفاع می کنند. احترام پدر و مادر یکی از بزرگترین وظایفی است که بر عهده هر فرزند می باشد. (بیشتر…)


مقدمه:

زیبایی های جهان پیرامون ما غیرقابل شمارش است. آنقدر زیبا نقاشی شده است که نه می توان زیبایی اش را آنطور که هست وصف کرد و نه می توان صدایش را آنطور که هست ضبط کرد. چیزی مثل زیبایی آبشاری خروشان و صدایی مثل شر شر آب.

تنه انشاء: زیبایی های دنیا آنقدر بی کران اند که هر چه شمرده شود باز زیبایی دیگری جا می ماند! زیبایی هایی که هم تصویرش بهترین صحنه ی خالق است و هم صدایش آرامش بخش ترین موسیقی دنیاست. به طوری که تو را بیش از پیش راغب می کند به ماندن و گوش سپردن به این زیبای طبیعی که هر چه گوش دهی، سیر نمی شوی و ناخوداگاه به سویش کشیده می شوی. صدای شر شر آب بیانگر جاری بودن و جریان یافتن زندگی است. زندگی که سرآغازش یک قطره است و پایانش رودخانه ایی خروشان که از وصل جویبارهای کوچک پدید آمده است. حتی لحظه ایی را نمی توان تصور کرد که در طبیعت این صدا به گوش نرسد و از تشنگی ، رودخانه ایی ترک بردارد و در سکوت فرو رود. آن لحظه قطعا پایان لبخند آدم ها و پایان زیبایی های طبیعت و پایان زندگی است. اصلا مگر می شود صدای شر شر آب باران که به پنجره ی اتاق خود را می کوبد به گوش نرسد یا کودکی تشنه لب باقی بماند و در حسرت آن لحظه شماری می کند. خوشبختی، درست زیر گوش ما قرار دارد. مهم این است که چگونه و با چه دیدگاهی به آن نگاه می کنیم. آنگاه می بینیم که زندگی خیلی زیباست.

نتیجه گیری: کاش اینبار که در خانه یا بیرون، شیر آب را باز می کنیم و زمانی که صدای شر شر آب برایمان بهترین بازی دنیا می شود به فکر نبودن یا خشک شدنش باشیم. کسی چه می داند شاید فردا روزی حتی به گوش هایمان چنین صدایی غریب باشد.


مقدمه:

بعضی لحظه ها بی دلیل لذت بخش هستند مثل صدای نوزاد تازه به دنیا آمده از شکم مادر، مثل زنگ روز اول مدرسه، مثل صدای زنگ آخر کلاس.

تنه انشاء: فرقی نمی کند عاشق مدرسه باشی و یا خیر لحظه ی آخر دقیقا زنگ آخر وقتی صدای زنگ پایان به گوش می رسد یکی از همان لحظات دلنشین و لذت بخشی است که نام برده شد. لذت رسیدن به آغوش خانواده و باری دیگر نشستن روی یک سفره در کنار خانواده و بعد از سپری کردن روزی سخت دور هم نهاری بخورید و کمی استراحت کنید. صدای زنگ آخر مانند سوت پایانی قطار است که برای پیاده کردن مسافران خود سوت می کشد و می ایستد و می گوید که امروز این سفر به پایان رسید تا باری دیگر و روز بعد سوت شروع به صدا درآید و دوباره سفر شروع شود. صدای زنگ آخر آنقدر برای شخص من خوش آیند است که همیشه در کلاس آخر گوش به زنگ می نشستم تا صدای زنگ را اولین نفر بشنوم و کوله بارم را جمع کنم و مانند پرنده ایی بالم را بگشایم و به سمت خانه پرواز کنم. دانش آموز دقیقا مانند همان پرنده ایی است که باری را به نوک خود می گذارد و در زنگ آخر پرواز می کند. ما دانش آموزان هم دقیقا مانند همین پرنده می نشینیم و در میان دوستانمان بر افزوده هایمان می افزاییم و در زنگ آخر رها می شویم و می رویم. یکی از زیباترین دوران زندگی دوران خوش مدرسه است اما نمی دانم چه حکمتی در پس زنگ آخر نهفته که هر چقدر عاشق مدرسه باشی باز لذت صدای زنگ آخر شوری دیگر در میان گوشت و پوستت می گنجد.

نتیجه گیری: آنقدر زندگی کوتاه است که اگر به همین لذت های کوچکش دقت نکنی متوجه می شوی که زندگیت به پایان رسیده و تو هیچ لذتی از آن نبردی. بنابراین از تک تک لحظاتی که دلت به آن ها گرم است استفاده کنید مثل لبخند بعد از شنیدن صدای زنگ آخر. زندگی خیلی کوتاه است که بتوان از این لبخند ساده اما پر از لذت چشم پوشید. (بیشتر…)


آخرین جستجو ها